قد خلت من قبلکم سنن فسيروا في الارض فانظرو کيف کان عاقبه المکذبين هذا بيان للناس وهدي و موعظه للمتقين( سوره آل عمران آيه 137، 138 )
پيش از شما مللي بودند و رفتند در اطراف زمين گردش کنيد تا ببينيد چگونه عاقبت هلاک شدند آنان که وعده خدا را تکذيب کردند اين حجت وبيان براي عموم مردم وراهنماو پندي براي پرهيزگاران است.
فلسفه سير در زمين در قرآن کريم مسئله گردش در روي زمين (سير در ارض) شش مرتبه و در سوره هاي آل عمران آيه 137، سوره انعام آيه 6، سوره نحل آيه 36، سوره نمل آيه 69، سوره عنکبوت آيه 20، سوره روم آيه 42 و سوره سبا آيه 18 آمده است که از شش ياهفت مرتبه مذکور در سوره عنکبوت به منظور اطلاع يافتن از اسرار آفرينش و پنج مرتبه ديگر به منظور عبرت گرفتن از عواقب دردناک و شوم اقوام ظالم وجبار ، ستمگر و آلوده مي باشد. قرآن براي مسائل عيني و حسي که آثار آن کاملاقابل لمس است و همچنين براي امور تربيتي اهميت خاصي قائل است ومخصوصا به مسلمانان دستور مي دهد که از محيط محدود زندگي خود بيرون آيند و به سيروسياحت جهان پهناور بپردازند در اعمال ورفتار اقوام ديگر و پايان کار آنها بينديشند و از اين رهگذر اندوخته پر ارزشي ازآگاهي وعبرت فراهم سازند.
در دنياي امروز قدرت هاي شيطاني براي گسترش دامنه استثمار خود در سراسر جهان تمام کشورها واقوام مختلف را بررسي کرده وفرهنگ وآداب و رسوم وهنر ، صنايع وهمچنين نقاط قوت وضعف آنها را به خوبي مورد مطالعه قرار مي دهند اما خداوند حکيم در قرآن کريم خطاب به مومنين مي فرمايد: شما به جاي جباران وستمگران در زمين سير کنيد و به جاي تصميم هاي شيطاني آنها درس هاي رحماني بياموزيد!
آري عبرت گرفتن از زندگي ديگران به مراتب از کسب تجربه هاي شخصي مهمتر و پرارزش تر است زيرا انسان بايد در اين تجربه ها زيان هايي را متحمل شود تا مسائلي را بياموزد ولي به وسيله عبرت گرفتن از زندگي و تجارب ديگران بي آنکه متحمل ضرر وزياني شود توشه گرانبهايي مي اندوزد.
البته دستور قرآن درباره سير در زمين بر کامل ترين شيوه هايي منطبق است که امروزه براي بشر دستمايه مطلوبي است و آ ن چيزي نيست جز اينکه پس از فرا گرفتن مسائل و درج آ موخته ها در کتاب ها ، دست شاگردان و طالبان علم ودانش را مي گيرند و آنان را به سير در زمين و مطالعه شواهد عيني آنچه خوانده اند مي برد.
امروزه نوع ديگري از سير دراين کره خاکي تحت عنوان جهانگردي يا صنعت توريسم از طرف تمدن هاي شيطاني براي جلب مال وثروت حرام رايج شده است که غالبا اهداف وانگيزه هاي انحرافي دارد مانند:انتقال فرهنگ هاي ناسالم عياشي ،هوسراني ، بي بندوباري وسرگرمي هاي ناسالم ديگر. اين همان جهانگردي ويرانگر است اما اسلام طرفدار نوعي از جهانگردي است که وسيله انتقال فرهنگ هاي سالم ، تراکم تجربه ها واندوخته هاي تاريخي ،آگاهي از اسرار آفرينش در جهان انسانيت و جهان طبيعت وگرفتن درس هاي طبيعت عبرت آموز از سرنوشت دردناک اقوام فاسد وستمگر مي باشد . ذکراين نکته بي مناسبت نيست که در اسلام نوع ديگري از جهانگردي تحت عنوان سياحت مورد نهي واقع شده است چنانچه که در حديثي مي خوانيم؛ لاسياحه في الاسلام »(سياحت دراسلام نيست.()تفسير نمونه ، جلد16، ص 459) منظور از سياحت به شيوه زندگي کساني اطلاق مي شود که براي تمام عمر يا مدتي کوتاه به کلي از زندگي اجتماعي جدا مي شوند وبي آنکه فعاليتي داشته باشند در روي زمين به حرکت مي پردازند و همچون رهبان ها زندگي مي کنند وسربار اجتماع مي باشند. به تعبير ديگر کار آنها رهبانيت ( عابد نصاري وگوشه نشين) سيار است ودر مقابل رهبان هاي ثابتي که در ديرها منزوي بودند قرار دارند و از جامعه برکنار و دور مي باشند از آنجا که اسلام با رهبانيت وانزواي اجتماعي مخالف است لذا اين نوع سير(سياحت) را نيز محکوم مي کند.
درس عبرت از تاريخ گذشتگان : قرآن مجيد نه تنها دوران هاي گذشته را با حال حاضر و زمان حاضر را با تاريخ گذشته پيوند مي دهد بلکه پيوند فکري وفرهنگي نسل حاضر با گذشتگان را براي درک حقايق لازم وضروري مي داند زيرا از ارتباط وگره خوردن اين دو زمان (گذشته وحال) وظيفه ومسئوليت آيندگان روشن مي شوند ، « قد خلقت من قبلکم سنن فسيروا في الارض »(آيه 136 سوره آل عمران ) خداوند سنت هايي را در اقوام گذشته قرار داده که ازآن سنن هرگز جنبه اختصاصي ندارد بلکه به صورت يک سلسله قوانين جهاني درباره همگان وهر سه زمان آينده، حال و گذشته اجرا مي شود. در اين سنن پيشرفت وتعالي افراد با ايمان ، مجاهد ، متحد و بيدار پيش بيني شده و شکست ونابودي ملت هاي پراکنده ،بي ايمان و آلوده به گناه در تاريخ بشريت ثبت گرديده است آري شناخت وعلم به تاريخ براي هر ملتي اهميت حياتي دارد در تاريخ خصوصيات اخلاقي ، کارهاي نيک وبد ، آرا و سنت هاي فکري گذشتگان براي ما بازگو مي شود و علل سقوط وسعادت وکاميابي وناکامي جوامع انساني را در اعصار وقرون مختلف نشان مي دهد در حقيقت تاريخ گذشتگان آئينه زندگي روحي ومعنوي براي آيندگان است و لذا به همين خاطر است که قرآن مجيدبه مسلمانان دستور مي دهد تا در روي زمين بگردند وسير نمايند و در آثار پيشينيان وملت هاي گذشته و زمامداران وفراعنه گردنکش وجبار دقت کنند و بنگرند که پايان کارکساني که کفر ورزيدند و پيامبران خدا را تکذيب کردند و بنيان ظلم وفساد را در زمين بنا نهاده ومستحکم کرده اند چگونه است و بدانند که سرانجام کار آنها به کجا منتهي شده است.تاريخ گذشتگان مملو از درس ها وپندهاي ذي ارزش براي آيندگان است وانسان ها مي توانند با بهره برداري درست از تاريخ مسير حيات و زندگي صحيح خويش را بشناسند .
جهانگردي ومسافرت
آثاري که در نقاط مختلف زمين از دوران هاي قديم باقي مانده است اسناد زنده وگوياي تاريخ هستند و ما قبل از تاريخ مدون از آنها بهره مند مي شويم آثار به جا مانده از گذشتگان و پيشينيان از قبيل اشکال و صور ونقوش ، تفکرات وقدرت و عظمت ويا حقارت آن اقوام را به ما نشان مي دهد در صورتي که تاريخ فقط حوادث و قوع يافته وتصاويرخشک وبي روح آنها را مجسم مي سازد.
آري ويرانه کاخ ستمگران وبناهاي شگفت انگيز اهرام مصر وبرج بابل وکاخ هاي کسري و آثار تمدن قوم سبا وصدها نظاير آن بناها که در گوشه وکنار جهان پراکنده اند هر يک در عين خاموشي هزار زبان دارند وسخن ها مي گويند اينجاست که شاعران نکته سنج هنگامي که در برابر خرابه هاي اين کاخ ها قرار مي گرفتند تکان شديد در روح خود احساس کرده واشعار شور انگيزي مي سرودند. مطالعه يک سطر از اين تاريخ هاي زنده معادل مطالعه يک کتاب قطور تاريخي است و اثري که اين چنين مطالعه اي در بيداري روح و جان بشر دارد با هيچ چيز ديگري برابري نمي کند زيرا وقتي که در برابر آ ثار گذشتگان قرار مي گيريم گويا ويرانه ها جان مي گيرند واستخوان هاي پوسيده زير خاک قوي ومحکم مي شوند و جنب و جوش پيشين خود را آغاز مي کنند اما وقتي بار ديگر نگاه مي کنيم همه را خاموش و فراموش شده مي بينيم. مقايسه اين دو حالت نشان مي دهد که افراد خودکامه چه کوتاه فکرندکه براي رسيدن به هوس هاي زودگذر به هزاران جنايت آلوده مي شوند.
اين گونه است که خداوند در قرآن مجيد دستور مي دهد تا مسلمانان در روي زمين به سيروگردش بپردازند و آثار گذشتگان را در دل زمين يا روي خاک با چشم خويش ببينند وعبرت بگيرند.
آري در اسلام نيز جهانگردي وجود دارد و به آ ن اهميت زيادي داده مي شود اما نه مثل توريست هاي هوسران وهوس باز امروزي بلکه براي تحقيق و بررسي آثار و سرنوشت پيشينيان ومشاهده عظمت خداوند . اين همان چيزي است که قرآن مجيد نام آن را «سير في الارض» گذارده و درآيات متعددي به آ ن کار دستور داده است. « قل سيروا في الارض فانظرو کيف کان عاقبه المجرمين»( سوره نمل آيه 71( )بگو در روي زمين گردش کنيد وسپس بنگريد که عاقبت وسرانجام گنهکاران چگونه بوده است.)
و در آيه ديگري مي فرمايد:« قل سيروا في الارض فانظروا کيف بدا الخلق (سوره عنکبوت آيه 20)
(بگو در زمين سير کنيد و بنگريد که خداوند چگونه آفرينش را به وجود آورده است.)
وجود جاذبه هاي گردشگري يکي از مهمترين دلايل مسافرت مردم به يک مقصدخاص است وبه عنوان کشش pull factor با توجه به ويژگي هاي خاص و جاذبيت هايي که دارند مي توانند گردشگران را از نقاط وسرزمين هاي دور به سمت خود جذب کنند. هر قدر جاذبه هاي گردشگري متنوع تر ومنحصر به فردتر وجذاب تر باشند از قدرت کشش بالاتري برخوردار خواهند بود و در نتيجه حوزه نفوذ بسيار وسيع تري خواهند داشت.
اهميت جاذبه ها به حدي است که وجود امکانات اقامتي وپذيرايي فروشگاه هاي سوغات وصنايع دستي حداقل به وجود چند جاذبه اوليه بسته است. اين جاذبه هاي اوليه ممکن است به صورت منفرد بوده يا اينکه با جاذبه هاي کوچکتر وبزرگتر از خود ترکيب شده باشندکه شناخت رابطه بين انواع جاذبه هاي مختلف يکي از مهمترين مراحل توسعه جاذبه گردشگري است.
شناخت ومعرفي ويژگي ها، جذابيت ها وتوانايي هاي بالقوه وبالفعل جاذبه ها از ارکان اساسي صنعت گردشگري بوده ومعياري است براي تعيين ظرفيت پذيرش گردشگران ،برنامه ريزي توسعه بازار ومديريت بازاريابي . جاذبه هاي گردشگري با توجه به تنوع منحصر به فرد بودن ، درجه اعتبار و سنديت ، ارتباط ومجاورت با ساير جاذبه ها ودر دسترس بودن، زنده بودن و موقعيت استقرار و داراي اهميت ودرجه کشش پذيري متفاوتي هستند که مي توانند انگيزه سفر را براي گردشگران تقويت کند. به طور کلي منابع گردشگري از نظر پراکنش مکاني – فضايي و ويژگي هاي خاص به دليل قدمت و سابقه تاريخي ،وجود عناصر با ارزش ومنحصر به فرد جذابيت هاي بصري، جنبه هاي قداست و تبرک ، طبيعي يا فرهنگي بودن و.. . پاسخگوي بخش خاصي از بازار است . لذا شناخت ويژگي ها وجذابيت ها وتنوع اين منابع برنامه ريزان را در انتخاب بازارهاي هدف،پاسخگويي به تقاضاي موجود و برنامه ريزي توسعه آتي ياري خواهد نمود .
متاسفانه بايد اذعان کرد که در ايران بسياري از آثار ارزشمند تاريخي به دلايلي از جمله حفاري هاي غيرمجاز و برخوردهاي ناآگاهانه برخي از عناصر بي توجه وياعدم اقدام به موقع توسط سازمانهاي مربوطه براي مقاوم سازي و مرمت دستخوش انهدام و ويراني شده اند.
امير حمزه صابري