تاسف آور است که جامعه امروز منکر یا غافل از این خصایص الهی است. رسالتی که امروز به عهده ماست بیان این ویژگی ها به همراه تلاش و پشتکار آنان در مقابل مشکلات و شجاعت آنان در مقابل تهمت هاست. تا انشاالله الگویی برای زن مسلمان امروز باشد.
مرحومه حاجیه خانم منیره یوسفیان در سال ۱۳۳۲ در شهرستان کویری آران و بیدگل به دنیا آمد عشق فطری به معارف اسلامی و همچنین زمینه ای که توسط روحانی بزرگوار حاج شیخ عباس یوسفیان برای ایشان پدید آورد، باعث شد که در سن ۶ سالگی فراگیری قرآن مجید را آغاز نماید. استاد قرآن ایشان حاجیه خانم راضیه متوسل همسر مرحوم مهدی متشکر بود که همواره از ایشان به تکریم یاد میکرد.
استعداد حافظه خدادادی ایشان باعث شد قرآن را در مدت کوتاهی فراگرفته و همچنین موفق به مطالعه کتابهای درسی در منزل شد. در سن نوجوانی کلاس آموزش قرآن ایشان با شاگردانی که اکثراً بزرگتر از خودشان بودند؛ آغاز شد. همزمان با تدریس قرآن تحصیلات مقدمات حوزه را نزد حجت الاسلام یوسفیان آغاز نمود. در سال ۱۳۴۸ با خانواده ای مذهبی ازدواج کرد و رسالت سنگین مادری و همسری را نیز به دوش گرفت. ایشان همواره موفقیت های اجتماعی خود را مرهون همراهی صمیمانه و خالصانه همسر خود آقای حاج حسین صانعی می دانست که در طی سالها زندگی مشترک ادامه داشت، ورود به فعالیت های اجتماعی، داستان تأسیس موسسه زینبیه و انگیزه ایشان در این خصوص قابل تامل است خود آن را چنین تعریف می کرد، در نوجوانی در ایام لیالی قدر برای مراسم احیا به مسجد می رفتیم؛ در یکی از این مراسم ها جمعیت آقایان افزایش یافت و به اجبار خانم ها را از مسجد بیرون کردند از همان زمان تصمیم گرفتم که انشاءالله مکانی را مخصوص خواهران در بزرگسالی بنا کنم..
شجاعت زینب گونه ایشان باعث شد که در سال ۱۳۵۷ شش ماه قبل از انقلاب اسلامی زمینی را در درمانگاه فعلی خریداری نماید و مقدمات ساخت آن را فراهم نماید، لیکن مشکلات اقدامات این چنین نوین و جسورانه در شهری کوچک افتتاح آن را تا سال ۱۳۶۳ به تعویق افکند. ایشان اولین جلسه را در مکان جدید برگزار کرد و جلسات هفتگی را تعطیل نموده و زینبیه را محور فعالیتهای خویش قرار داد. در واقع هدفی که ایشان دنبال میکرد آن بود که مرکزی مهم برای هدایت و گسترش فعالیت های خواهران شهر ایجاد کند خودشان میگفتند در عالم رویا پیشرفت کار را به من نشان دادند، در آینده زینبیه مرکز مهمی خواهد شد حتی مهم تر از آنچه که اکنون هست.
در اوایل فعالیت ایشان زیر مصائب اهل بیت و مرثیه خوانی توسط یک زن به دلایل عرفی مرسوم نبود، لیکن در سایه عشق به معصومین و هدایت و راهنمایی آن بزرگواران این سد شکسته شد، ایشان روضه خوانی را افتخاری برای خود می دانست و از متجدد دینی که مخالفت میکردند فاصله میگرفت.
ده سال آخر عمر ایشان را از پر برکت در این دوران عمر ایشان می توان به حساب آورد تاسیس کانون فرهنگی هنری زینبیه، به منظور ایجاد مرکزی برای هدایت و برنامه ریزی فعالیت های فرهنگی شهرستان و تامین اوقات فراغت خواهران در سال ۱۳۷۳، تاسیس درمانگاه خیریه زینبیه به منظور گسترش فعالیت های درمانی و مردمی ۱۳۷۲، تاسیس مکتب الزینب مدرسه علمیه خواهران به منظور تربیت شاگردانی تحصیل کرده و مومنه برای نشر معارف اسلامی ۱۳۷۳، تاسیس شرکت تعاونی فرهنگی خدماتی زینبیه خواهران در راستای ارائه خدمات چاپ و نشر کامپیوتری ۱۳۷۴، تاسیس مهد حفظ قرآن با هدف شکوفایی استعداد استعدادهای فطری و الهی کودکان ۱۳۷۵، از جمله اقدامات چشمگیر ایشان بود.
در نوزدهم ماه رمضان سال ۱۴۲۰ سردرد شدیدی پیدا کرد و در روز بیست و یکم ماه رمضان(7 دی سال 1378) پس از عمری تلاش و خدمتگزاری خالصانه در راه پاسداری از مکتب گرانقدر تشیع و انجام فعالیتهای مختلف اجتماعی در حالی که با شدت درد به ذکر صلوات و ادعیه قرآن مشغول بود دعوت حق را لبیک گفته و به دیار باقی شتافت آنچه که به عنوان فعالیت های ایشان باقی مانده خداوند روح آن عزیز بزرگوار را با اهل بیت همنشین گرداند.
دیدگاهتان را بنویسید