نشست اخلاق و مدیریت اسلامی؛
نشست”اخلاق و مديريت اسلامی” در آران و بيدگل برگزار شد
ششمین جلسه از سلسله نشستهای اخلاق و مديريت اسلامی، به همت ستاد برگزاری نماز جمعه و با همكاری معاونت ادارات و كارخانجات ستاد احيای امر به معروف و نهی از منكر آران و بيدگل بر گزار شد.
گروه خبرنگاران
افتخاری هلال: ششمین جلسه از سلسله نشستهای اخلاق و مديريت اسلامی، به همت ستاد
برگزاری نماز جمعه و با همكاری معاونت ادارات و كارخانجات ستاد احيای امر به معروف
و نهی از منكر آران و بيدگل، پنج شنبه 23تيرماه-مطابق هر صبح 5شنبه، در حسينيه حضرت
فاطمه زهرا(س) مصلی نماز جمعه شهرستان آران و بيدگل برگزار شد.
بحث ما در اخلاق
و مدیریت اسلامی پیرامون اصول مدیریت اسلامی بود . به چهار اصل در اصول مدیریت
اسلامی اشاره شد . اصل دیگری که در اصول مدیریت اسلامی باید مورد توجه قرار گیرد
که در مکاتب مدیریتی غربی مغفول واقع شده ، اصل عفت است . در تعریف اصطلاحی مدیریت
گفته شده مدیریت عبارت است از : فرایند بکارگیری مؤثر و کارآمد منابع ملی ( مادی )
و انسانی در برنامه ریزی ، سازماندهی ، بسیج امکانات ، هدایت ، هماهنگی و کنترل
برای دستیابی به اهداف سازمان . در این تعریف برای مدیر 6 ویژگیبیان شده است : اول
برنامه ریزی . دوم سازماندهی . سوم بسیج امکانات . چهارم هدایت و رهبری . پنجم
هماهنگی و ششم کنترل . این کارویژه مدیر است . مدیری می تواند این وظایف را انجام
دهد که دارای عفت باشد ، وگرنه در انجام این امور ناموفق خواهد بود . کسی که دارای
عفت هست ، امانتداری خواهد کرد . اگر دارای عفت نباشد ، به منابع مالی و امکانات و
نیروی انسانی زیر مجموعه خود ، خائن خواهد بود . در مدیریت غربی ، اعم از مدیریت
کلاسیک و نئوکلاسیک ، اصلاً سخنی از این اصل نیست . و لذا مدیریت های غربی محکوم به
شکست است . در همه شاخه های مدیریتی که در دنیا رایج است ، این اصل از اساسی ترین
اصول است ، ولی در عین حال مغفول واقع شده است . تقریباً در دنیا حدود 23 شاخه
برای مدیریت مطرح شده است . مدیریت بازرگانی ، مالی ، بهره وری ، رسانه ، صنعتی ،
کارآفرینی ، جهانگردی ، ورزشی ، فن آوری اطلاعات ، اجرایی ، سازمانهای غیر دولتی ،
سازمانهای دولتی ، آموزشی ، شهری ، آموزش عالی ، بحران ، منابع انسانی ، بازاریابی
، خدمات بهداشتی درمانی ، پروژه ، کیفیت ، ریسک ومدیریت استراتژیک . اما در همه
شاخه های مدیریت علیرغم پیشرفت علم و تجربه در عرصه مدیریت ، از این اصل مهم غفلت
شده است . از نظر لغوی ، عفت یعنی : خویشتن داری ، امتناع کردن از انجام چیزی . عفت
در مدیریت اسلامی دارای انواعی است . عفت شکم ، دامن ، چشم و نگاه ، کلام ، گوش ،
خیال وعفت دل . مدیر باید به این زیور آراسته باشد . این از اصولی ترین اصل ها ست .
عفت شکم یعنی : اجتناب از تصرف عدوانی نسبت به اموال خصوصی یا دولتی و عمومی .
عفت دامن یعنی : مراقب بودن نسبت به نوامیس مردم که در اداره و سازمان مشغول به
فعالیت هستند . با توجه به وضعیت فعلی جامعه ، افرادی که در اداره هستند ، مختلفند
، اعم از جوان و مسن ، زیبا و زشت ، زن و مرد ، مجرد و متأهل . مدیر باید نسبت به
افراد زیر مجموعه خود دارای ملکه عفت باشد ، خصوصاً نسبت به جنس مخالف . از اختلاط
باید اجتناب کند . نگاه کردن ، صحبت کردن ، خلوت کردن ، باید در حد ضرورت باشد .
این مختص به محل کار نیست ، در بیرون از محل کار نیز این اصل باید رعایت شود تا
ملکه شود . در قرآن کریم سه مرتبه موضوع عفت مطرح شده است . یکی در امور جنسی که
خداوند واژه عفت را بکار برده است . سوره نور ، آیه 33 :” وَلیَستَعفِفِ الَّذِینَ
لَا یَجِدُون نِکَاحاً حَتَّی یُغنِیَهُمُ اللهُ مِن فَضلِهِ ” .کسانی که توانایی
ازدواج ندارند و نکاح نمی یابند ، استعفاف کنند . پس یکی از موارد استعمال و
بکارگیری واژه استعفاف ، اختیار کردن عفت در امور جنسی است . دوم در امور مالی است
. سوره نساء ، آیه 6 :” مَن کَانَ غَنِیَّا فَلیَستَعفِف ” . در این آیه خداوند به
سرپرستان و کسانی که قیم و متکفل امر یتیم اند ، دستور داده که اگر غنی هستید ،
باید استعفاف کنید ، یعنی از تصرف و خوردن مال یتیم و دست اندازی در مال یتیم ،
پرهیز کنید ، اگر غنی نیستید ، به اندازه ضرورت ، تصرف در مال یتیم در مقابل
سرپرستی و حضانت و زحمات و تلاش برای یتیم ، مانعی ندارد . مورد سوم عفت در پوشش
است . سوره نور ، آیه 60 :” وَالقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَآءِ الَّاتیِ لَا یَرجُونَ
نِکَاحاً فَلَیسَ عَلَیهِنَّ جُنَاحٌ أن یَضَعنَ ثِیَابَهُنَّ غَیرَ مُتَبَرِّجَاتٍ
بِزِینَة ، وَ أَن یَستَعفِفنَ خَیرٌ لَّهُنَّ ” . زن های کهنسال و بسیار مسن که
امیدی برای نکاح و ازدواج آنها نیست ، در سن و سال ازدواج نیستند و کسی هم برای
ازدواج با آنها رغبت نمی کند ، حفظ حجاب برای آنها لازم نیست . ” غَیرَ
مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَة ” ولی زینتشان را نباید نشان دهند ، نباید در انظار عمومی
آرایش داشته باشند . ” وَ أَن یَستَعفِفنَ خَیرُ لَّهُنَّ ” . ولی اگر عفت پیشه
کنند بهتر است . استعفاف در اینجا یعنی رعایت پوشش . پس با توجه به این 3 آیه شریفه
معلوم شد ، که استعفاف هم در امور جنسی است ، هم در امور مالی و هم در پوشش . در
ادارات که برخی خانم ها مسئولیتی دارند ، ریاست اداره ، یا ریاست بخشی ازاداره و یا
کارمند هستند ، باید عفت پیشه کرده و پوشش خود را حفظ کنند . آقای محترمی که رئیس
اداره هست نیز باید عفیف باشد ، در امور مالی و جنسی و پوشش . امیرالمؤمنین (ع) در
نامه ای که به مالک اشتر نوشته ، بعد از توصیه و امر به تقوا ، امر به عفت کرده است
. که نشان می دهد در اصول مدیریت ، اولین اصل ، اصل عفت است . مالک اشتر بعنوان
مدیر عالی حکومت کشور پهناور مصر ، باید اولین اصل را بعنوان اصل عفت ، رعایت کند .
امیرالمؤمنین (ع) در نامه 53 نهج البلاغه می فرماید :” أَمَرَهُ أَن یَکسِرَ
نَفسَهُ مِنَ الشَّهَوَاتِ ، وَ یَزَعَهَا عِندَ الجَمَحَاتِ ، فَإِنَّ النَّفسَ
أَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ ، إِلَّا مَا رَحِمَ اللهُ ” . امیرالمؤمنین (ع) امر می کند
مالک اشتر را ، که نفس خودش را هنگام تمایلات بشکند و در وقت سرکشی رامش کند . در
نامه ای به عثمان بن حنیف ( حاکم و والی بصره ) هم همین دستور را دادند .
امیرالمؤمنین (ع) در آن نامه می فرمایند :” أَعِینوُنی بِوَرَعٍ وَ اجتِهَادٍ ، وَ
عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ ” . با رعایت عفت مرا یاری کنید . عفت گاهی در نگاه و چشم است ،
که همه مدیران جامعه باید مراقب باشند . مرحوم ملا احمد نراقی در معراج السعادة می
فرماید : چهار چیز باعث لغزش می شود و زمینه را برای سقوط و بی عفتی فراهم می کند
: سخن گفتن با زن ، خلوت کردن با زن ، نگاه کردن به زن و نظر وفکر کردن به زن
. باید به قدر ضرورت اکتفا کند . امیرالمؤمنین (ع) در خصال می فرماید :” لَیسَ فِی
البَدَنِ شَی ءٌ أَقَلُّ شکراً مِنَ العِین ” . هیچ عضوی از بدن ناسپاس تر از چشم
نیست ” فَلَا تؤتوُها سُؤلَها فَتَشغَلَکُم عَن ذِکرِاللهِ عَزَّ وَ جَلّ ” . به
خواهش چشم توجه نکنید ، که شما را از یاد خدا غافل می کند . در سوره مؤمن آیه 19 می
فرماید :” یَعلَمُ خَائنَةَالأَعیُن وَ مَا تُخفِیِ الصُدُور ” . خداوند نگاه های
دزدانه شما و آنچه که در سینه ها مخفی کرده اید ، همه را می داند . در سوره نور ،
آیه 30 و 31 می فرماید :” قُل لِلمُؤمِنِینَ یَغُضُّوا مِن أَبصَارِهِم وَ
یَحفَظُوا فُرُوجَهُم ” . به مؤمنین بگو : چشم های خودتان را بپوشانید ، دامنتان را
حفظ کنید .” ذَلِکَ أَزکَی لَهُم ، إِنَّ اللهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصنَعُونَ ” . ” وَ
قُل لِّلمُؤمِنَاتِ یَغضُضنَ مِن أَبصَارِهِّنَّ وَ یَحفَظنَ فُرُوجَهُّنَّ ” . به
زن ها هم بگوئید چشمانشان را بپوشانند ، دامنشان را حفظ کنند . ” وَ لَا یُبدِینَ
زِینَتَهُنَّ ” . زیورها و زینت هایشان را آشکار نکنند سپس می فرماید : ”
وَلیَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ ” . حجابشان را حفظ کنند . ” وَ لَا
یَضرِبنَ بِأَرجُلِهِنَّ ” . پاهایشان را در وقت راه رفتن به زمین نزنند ، تا
زیورآلاتشان را به رخ دیگران بکشند و اظهار کنند . از روایات و آیات مختلف استفاده
می شود ، که وظیفه اولیه هر مدیری که بر یک مجموعه نیروی انسانی سرپرستی دارد ، عفت
است . امیرالمؤمنین (ع) می فرماید :” مَا المُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللهِ
بِأَعظَمَ أَجرَاً مِمَّن قَدَرَ فَعَفَّ ، لَکَادَ العَفِیفُ أَن یَکُونَ مَلَکاً
مِنَ المَلائِکَةِ ” پاداش مجاهدی که در راه خدا شهید شده ، بیشتر از انسان
پاکدامن و عفیفی نیست که قدرت بر گناه دارد و آلوده نمی شود ، نزدیک است که او
فرشته ای از فرشتگان خدا باشد . در قاموس قرآن عفت ، امانتداری و بی عفتی ، خیانت
در امانت است . در سوره قصص داستان حضرت موسی (ع) را نقل فرموده است . جناب موسی
پیغمبر (ع) وقتی که از مصر فرار کرد و وارد مدین شد ، چوپان ها را دید که به
گوسفندانشان آب می دهند و تعدادی خانم هم کنار ایستاده اند . گفت : شما چه کار می
کنید ؟ گفتند : ما گوسفندانی داریم ، پدرمان پیر است و کسی را نداریم ، مجبوریم
شبانی کنیم . ولی ما ضعیف هستیم ، اول مردها به گوسفندانشان آب می دهند. حضرت موسی
(ع) دلو را داخل چاه انداخت ، دلو بزرگی که چند مرد آنرا با هم می کشیدند ، او به
تنهایی دلو را از چاه کشید و به گوسفندان آب داد . سپس زیر سایه درختی نشست و
استراحت کرد .یکی ازدختران از طرف پدر مامورشدتا اورا به خانه دعوت کند . یکی از
دختران گفت : ” یَا أَبَتِ استَأجِرهُ إِنَّ خَیرَ مَنِ استَأجَرتَ القَوِیُّ
الأَمِین ” . پدر ، این مرد را اجیر کن تا گوسفندان ما را به صحرا برده و بچراند ،
که او هم قوی و توانمند است و هم امین است . در تفسیر قمی و همچنین در کتاب من لا
یحضره الفقیه از شیخ صدوق ، این روایت را نوشته که شعیب ، به دخترش گفت : توان و
قدرت مرد را توضیح دادی ، که به تنهایی یک دلو بزرگ را داخل چاه انداخت و آب کشید ،
اما امانتداری او را از کجا فهمیدی ؟ دختر شعیب گفت : از آنجا که وقتی به طرف منزل
آمدیم ، به من گفت تو پشت سر من حرکت کن و مرا راهنمایی کن شعیب پرسید :” فَبِمَ
عَرَفتِ أَمَانَتِه ” . امانتداری او را از کجا شناختی ؟ ” فَقَالَت ” :” إِنَّهُ
لمَّا قَالَ لِی تَأَخَّریِ عَنِّی وَ دُلِّینِی عَلَی الطَریِق ” . موسی گفت پشت
سر من حرکت کن و مرا راهنمایی کن ، سپس موسی گفت که :” فَإِنَّا مِن قَومٍ لَا
یَنظُرُونَ فِی اَدبارِ النِّسَاء ” . ما از قومی هستیم که پشت سر زنها را نگاه نمی
کنیم . آن وقت دختر شعیب گفت:” عَرَفت أَنَّهُ لَیسَ مِنَ الَّذیِنَ یَنظُرُونَ
اَعجَاز النساء فهذه اَمانَتِه ” . فهمیدم که این شخص عفت دارد و نگاه به نامحرم
نمی کند . بنابرین عفت امانتداری است . خداوند ما را از شر نفس اماره محافظت فرماید
. و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آل محمد.
دیدگاهتان را بنویسید