مشتاقان و ارادتمندان به مولا علی (ع)، حرم مطهر فرزندش را در آغوش کشیده اند و پرچم سیاه عزا را بر فراز گنبد این امام زاده ی عظیم الشان به اهتزاز در آورده اند.
خیل زائران و مجاوران با چشمانی گریان آمده اند تا با زیارت نوه ی پیامبر، در عزای مردی بگریند که التیام بخش زخم های ضعیفان و مرهم دل های غریبان بود.
مردی که با دست های پینه بسته و با کیسه های نان و خرما، در میان کوچه های شهر غربت، اشک از چشم یتیمان می شست.
مردی که یک آسمان بلاغت و یک کهکشان فصاحت بود.
مردی که همه او را می دیدند اما هیچ کس به جز فاطمه (س) او را نمی فهمید.
مردی که می فرمود:از خداوند جایگاه شهیدان و زندگی با سعادتمندان و همراهی با پیامبران را طلب می کنم.
آری در زمانی که ندای “سبحانک یا لا اله الا انت” و فریاد “الغوث الغوث خلصنا من النار یارب” در گوشه گوشه ی این سرزمین طنین انداز می شود ، حرم حضرت محمد هلال بن علی (ع) بوی نجف می گیرد.
و در شبی که فرق مولا را می شکافتند، انگار فرق آسمان شکافته می شود و روح تمام شیعیان مولا ترک برمی دارد چرا که منظومه ی مظلومیت با شهادت علی (ع) کامل می شود.
اصلا با تماشای عمری درب خون آلود و یاد آوری صورت کبود شده ی زهرا دیگر برای کشتن علی نیازی به تیغ و شمشیر نبود .
علی زمانی شهید شد که در برابر دیدگانش زهرایش را زدند و محسنش را به شهادت رساندند.
و اینک ماییم و داغ علی …
ماییم ویادگار علی…
آری فردا در روز شهادت مولا، صحن و بارگاه فرزندش محمد هلال(ع)، شاهد حضور پرشور عزاداران روزه داری خواهد بود که با پای پیاده از دارالمومنین کاشان خود را به حرم می رسانند و بهانه ی عرض ارادتشان را، رویای صادقانه ی عالم بزرگ ، ملا حبیب الله شریف کاشانی در سده ی چهاردهم قمری می دانند.
در رویایی که این عالم بزرگوار، گلایه ی امیر مومنان علی (ع) را از زیارت نکردن فرزندانش در نجف ایران می شنود و روز بعد از این ماجرا، همراه کاروانی از مومنان کاشانی، برای عرض ارادت به آستان مقدس فرزند امیر مومنان (ع) با پای پیاده به راه می افتند و زائر بارگاه نورانی حضرتش می شوند و از آن پس، این آیین سنتی هر سال تکرار می شود و صحن و سرای حرم محمدهلال(ع)، با اشک دیگان عاشقان حضرت شست و شو داده می شود.
آری دلدادگان حضرت، هر ساله می آیند تا فریاد بزنند اگر علی در کوچه های تنگ مدینه تنها و بی یاور بود، اما آنان اجازه نمی دهند فرزندش محمد هلال بن علی (ع) بی یار و یاور باشد .
اینان می آیند تا ثابت کنند اگر زینب در روز عاشورا در میان مشتی از پست ترین خلایق، داغ برادر دید اما اینان نمی گذارند نور خاندان عصمت و طهارت خاموش گردد.
اینان می آیند و تجدید عهد می کنند با فرزند امامی که خداوند خود خواسته است که آنان از هر عیب و نقصی مبرا باشند.”انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا”
دیدگاهتان را بنویسید