پایگاه اطلاع رسانی هلال در پاسخ نقد یکی از کاربران محترم این پایگاه به
برگزاری نخستین دوره آموزش خبرنگاری هلال جوابیه ای را صادر نمود که متن کامل آن به
شرح زیر است . . .
گروه خبرنگاران افتخاری هلال :
پایگاه اطلاع رسانی هلال در پاسخ نقد یکی از کاربران
محترم این پایگاه به برگزاری نخستین دوره آموزش خبرنگاری هلال جوابیه ای را صادر
نمود که متن کامل آن به شرح زیر است :
دوست عزیز نادیده ام؛
سلام علیکم ؛
نوشته سرشار از لطف و کرامت حضرت عالی را زیارت نمودم، جای بسی خرسندی است که در
دنیای گسترده و بی در و پیکر علم و تکنولوژی که جهان را چون دهکده ای کوچک ساخته ،
افراد می توانند از طریق شبکه جهانی اینترنت با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و حرف
های دل خویش را با صراحت و سادگی به یکدیگر ابلاغ کنند .
آری ! برای بهتر شدن جهان اطراف خود به قول سهراب سپهری «چشم ها را باید شست، جور
دیگر باید دید» .
ای کاش ! قلم ها که ارزش و اعتبار والایی دارد و در قرآن به آن سوگند خورده شده که
« ن والقلم و ما یسطرون» رسالت خویش را به انجام رسانند تا فضیلت خون شهیدان را
بیابند.
یار گرامی همراهم؛
پایگاه اطلاع رسانی هلال در یک اقدام خود جوش تصمیم به برگزاری کلاس آموزش خبرنگاری
نمود. در اجرای این امر هدفی جز پرورش و تربیت نیرو جهت اعتلای فرهنگ خبری در
شهرستان نداشت و آموزش افراد می توانست هدایت کننده ی افراد به شیوه درست نوشتن
باشد.
اگر ما نیمه پر لیوان را می دیدیم، متوجه می شویم که درصد بالایی از شرکت کنندگان
از اطراف و اکناف در این کلاس ها شرکت کرده بودند.
حد اقل این موضوع این است که آنان با یک کتاب خبرنویسی آشنا شدند و در طول مدت
کلاس، دوستان مطالبی را فرا گرفتند و با الفبای خبر و خبرنویسی آشنا شدند، آیا با
برگزاری چنین کلاسی جرمی صورت گرفته است ! ! !
اگر دیگران سکوت کرده اند و پایگاه اطلاع رسانی هلال حرکتی خودجوش را به راه
انداخته و تشنگان علم و معرفت را گرد آورده ، بسی ناپسند بوده که آن را امری برای
مطرح کردن بیشتر آستان بدانیم یا اقدامی برای کشاندن اطرافیان و جوانان ساکن خود
آران فرض کنیم. بسی بی انصافی نخواهد بود ! ! !
همدل بزرگوار !
عملکرد شخصی افراد مورد نظر شما و ادامه تحصیل آنان برای دریافت مدرک فوق یا دکترا
چه ارتباطی به پایگاه اطلاع رسانی هلال دارد ؟ انگیزه هر فرد برای هر عملی به خود
فرد بستگی دارد . « اگر در بلخ آهنگری خطا کرد باید در شوشتر گردن مسگری را زد ؟ »
. در عصر و دوره ای که می توان جهانی را در کیفی جای داد و به همه جا حمل کرد
شعارهای بی اساس و پوچ منطقه گرایی اصلا جایگاه و ارزشی ندارد. اگر فردی شاعر یا
نویسنده ای را متعلق به فلان شهر یا فلان محل بداند دچار اندیشه پوسیده ملی گرایانه
شده است که در ذهن بشر امروز جای نمی گیرد و جز اندکی خنده یا کمی گریه ثمره دیگر
ندارد.
اگر فلان سردار هفتاد پشت او بیدگلی است و در فلان اعلامیه سردار شهید آرانی معرفی
می گردد ، چه ارتباطی با امر خبرنگاری و پایگاه اطلاع رسانی هلال دارد؟ (در حالی که
این پایگاه همواره سعی نموده آستان مقدس حضرت محمد هلال بن علی (ع) و اخبار و مطالب
مربوط به آستان مقدس و گوشه و کنار شهرستان را با نام کامل شهرستان « آران و بیدگل»
درج نماید.)
آیا هرگز از خود پرسیده اید چرا نشریه «مهرگان» دیروز با تغییر نام به « نچ نومه» و
سپس «صبح صادق» تغییر نام می یابد و آن گاه سر از شهرک صنعتی در می آورد؟
فاصله میان نشریه «مهرگان» با «نچ نومه» و «صبح صادق» فاصله از زمین تا آسمان است.
دیروز صمد بهرنگی ها و صادق هدایت ها و … معرفی می شدند و گاه در آن نثر ادبی یا
داستانی زیبا قابل مشاهده بود که برای خوانندگان تازگی داشت و امروز اخبار کلیشه ای
و متعصبانه ، چرا آن قلم های با ارزش به این سمت و سو سوق داده شد؟
افسوس که قلم هایی که باید در خدمت گسترش فرهنگ اسلامی و ملی به قول ما « فرهنگ
بومی» باشد در راه اهداف ثروتمندان و سرمایه داران که کمتر با فرهنگ ارتباط دارند ،
قرار گیرد؟ و مسلما این گونه خواهد بود « ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی؛ این ره که تو
می روی به ترکستان است ».
بیاییم در جهانی که جهل آگاهانه یعنی تعصب ما را اسیر خود ساخته است دل هایمان را
به هم نزدیک کنیم و شعارهای معمولی خویش را به شعور همراه با بینش و بصیرت تبدیل
کنیم و بدانیم که « این ما و من نتیجه ی بیگانگی بود ؛ صد دل به یکدگر چو شود آشنا
یکی است »
اما در نوشتار دوست و عزیزم واژگان و عبارت هایی قابل تأمل و بررسی است :
ناپرهیزی ، مطرح کردن بیشتر آستان ، کشاندن اطرافیان و جوانان ساکن خود آران ،
زیارت عالم بزرگ یا برای … ، خواندن برای مدرک ، کارهای بزرگ مطبوعاتی ، داعی
پیشتاز بودن توی همه امور ، کم میارن ، ما عقبه داریم ، نقشه های بعدی ، بازده در
حد 10 یا 20 درصد ، به ثمر نشستن درخت ، به آستان ربط داده بشه ، اولوالالباب
خودشون بفهمن ، کلاس گذاشتن ، استاد از تهرون میاریم ، بخندم به حال این یا گریه
کنم ، دم از اتحاد می زنه ، هفتاد هزار پشتش بیدگلیه و …
البته بحث کردن در مورد هر یک از موارد نیاز به صرف وقت و هزینه فراوان دارد که
مجال آن نیست …
عزیز دلم ؛
1– ای کاش حضور برخی برای زیارت باشد نه برای ….
2– ورود به هر مکان مقدس چه امام زاده باشد چه به قول حضرت عالی « مقبره یک عالم
بزرگ »؟ ! ! آداب و شرایطی دارد.
3– ای کاش «السابقون السابقون» اهل قلم شهرستان آران و بیدگل جزء گروه «مقربون»
باشند که « جنات نعیم » اجر و مزدشان باد .
4– ای کاش هدف از رفتن به دانشگاه کسب مدرک فوق یا دکترا نباشد و به هدر دادن ثروت
و سرمایه ی مردم رنج دیده و خون دل خورده و بس گل های فراوان تقدیم کرده …
5– ای کاش نوشته های از این دست فقط شعار نباشد چرا که « دو صد گفته چون ، نیم کردار
نیست » .
6– ای کاش مردان فردای ایران زمین ! خود را در حصار تعصبات محلی و منطقه ای گرفتار
نکنند و مهره های پیاده بازی شطرنج سیاست بازان و تازه به دوران رسیدگان نباشند.
7– ای کاش ! دیگران این ناپرهیزی را مرتکب می شدند تا اجرای این طرح آموزش تنی چند
از جوانان را « هباءً منثورا » فرض نمی کردند و آنان پیش می افتادند و ما هم عقب تر
از آنان بودیم و آنان را یاری می کردیم.
8– ای کاش ! رسالت قلم خود را به انجام می رسانیدیم و بازی خورده شیادان دیروز و
سیّاسان امروز نمی بودیم و یا این که هرگز دیگران را با نوشتن به بازی نمی گرفتیم.
9– دلبند عزیزم ! ما که علم غیب نخوانده ایم و از درون افراد اطلاعی نداریم که
بتوانیم بفهمیم که هر کس چه اندیشه و آرزویی را در سر می پروراند و شاید هم ما دو
زاریمان دیر می افتد ! ای کاش بر اساس ظن و گمان مطلب ننوشته باشید که « انّ الظّنّ
اثم ». بدگمانی گناه نابخشودنی و قضاوت عجولانه از انسان های اندیشمند آینده نگر،
درون گرا و ژرف اندیش بعید و دور از انتظار است.
10– منظور از « به ثمر نشستن این درخت» چیست ؟ «چراغ های» کجا « چراغ راهنمای» کجا
باشد ؟ آیا روشن کردن چراغ هم ایراد دارد ؟ شما برای چه به زیارت می آیید ؟ برای آن
که چراغ دل روشن شود یا برای … نمی دانم لفظ چراغ و راهنما و مسافر در معنای
واقعی است یا استعاری ؟ هر چه باشد واژگانی زیباست و قابل فهم و درک …
11– آیا نوشتن خبر برای یک مکان مقدس یا به قول نویسنده زیارت عالم عملی مجرمانه و
گناهی کبیره است؟ آیا خرده ای به آن است یا نیست ؟ اگر هست، چرا ؟ و اگر نیست پس
منظور چه خواهد بود ؟
12– عزیز دلم ! جمله «دفتر خبری شهرستان یه طرف دیگر است» چه مفهومی را در بر دارد؟
مگرما «آران» یا «بیدگل» داریم که شما این طرف شهری و آن طرف شهری را مطرح کردید.
آیا طرح این مسایل آب به آسیاب دیگران که دل خوشی از ما ندارند نیست؟ حکایت شهر ما
حکایت باغبان است و سید و شیخ و رشنی یکی یکی به سراغ ما می آیند و ما قربانیان
بازی های بازیگران عرصه ی ریاست و عروسک های خیمه شب بازی های دایه های دلسوزتر از
مادر .
13– کی کلاس گذاشته است؟ برای کی و برای چی؟ آیا کسانی که در این کلاس ها شرکت
کردند ضرر کرده اند یا چیزی از دست داده اند . حداقل انصاف این است اگر چیزی یاد
نگرفتند چیزی از دست نداده اند ؟ اگر مرهم دردی نبود دست کم دردی بر جامعه نبوده ؛
پس « ای دوست اگر نوشم نه ای ، نیشم چرایی ! »
14- آوردن استاد از قول یکی کجای آن خنده دارد کجای آن گریه آور است ؟
15– حال و روز این شهرستان را چه کسی یا کسانی به این وصف در آورده اند آنان که
حاضرند نام شهرستان آران و بیدگل را حذف کنند یا آنان که در نوشته ها ، بخشی از
منطقه را با اضافه کردن لفظ کاشان معرفی می کنند و در این دنیا وامصیبتا در فلان
کتاب شهرستان ما را روستای آران و بیدگل معرفی می کنند ، مسوول چه کسانی هستند ؟
مگر ما با هم دعوا و تفرقه داریم که دم از اتحاد زده می شود؟ از بحث و جدل های لا
طائل ما چه کسانی سود می برند؟ آیا سزاوار است « برای کسب یک قلوه ، گاوی را مثله
کرد ؟» زهی خیال باطل آنان که از اتحاد دم می زنند خود بانیان تفرقه و جدایی مردمند
! آیا بین خانواده های این شهر قرابت و خویشاوندی وجود ندارد ؟ آیا یکی مؤمن ،
مسلمان ، متقی است و طرف دیگر محارب ، طاغی ، مفسد فی الارض ؟ صد حیف و شکر که ما
جز برائت از سیاه دلان و تاریک اندیشان چیزی در سر نداریم .
دوست مکرم و بزرگوارم ! امید آن که مطالب نگاشته شده ره گشای دنیای مجهولات ذهنی
شما باشد و هماره حرمت قلم را نگاه داریم و بدانیم آنچه می نویسیم یا می گوییم در
جای دیگر و در پیشگاه الهی مورد ارزیابی و سنجش قرار خواهد گرفت . پس بیاییم به
خاطر او بنویسیم ، قلم فرسایی کنیم ، از قضاوت عجو لانه خودداری نماییم تا به
رستگاری بزرگ نایل شویم .
متن انتقادی کاربر محترم در خصوص دوره ی آموزش خبرنگاری هلال
را
اینجا
بخوانید .
بسیار عالی بود.
چرا برخی اینقدر به دنبال تفرقه افکنی هستند؟
دوره خبرنگاری با وجود اینکه هیچ اداره مرتبط و یا ارگانی از آن حمایت نکرد بسیار خوب برگزار شد و دوره بسیار مفیدی بود.
انشاءاله به جایی نوشتن مطالب تخریبی سعی کنیم خودمان کاری بکنیم…
دي شيخ با چراغ همي گشت گرد شهر
كز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند يافت مي نشود گشته ايم ما
گفت آنچه يافت مي نشود آنم آرزوست
به نظر مي رسد اين دوست مجهول الهويه ما سوزني را در انبار تاريك گم كرده و در روشنايي بيرون انبار آن را جستجو مي كند.
مي دانم كه بيل زن نيستي و الا باغ خودت را شخم مي زدي حالا هم مشكلي نيست اگه بيل زن نيستي ما يك خيش ( گاو آهن ) داريم بيا اونو بهت ببنديم كه هم باغ خودت را شخم بزني هم باغ مارا.
شب بخير دوست گمنام من تو باغ مي بينمت. 8700072
من به عنوان یک شرکت کننده در این کلاس ها از برگزار کنندگان آن خیلی تشکر می کنم. واقعا خوب و مفید بود. امیدوارم این کلاس ها به صورت مستمر در شهرستان برگزار شود.
جواب خوبی دادید.
وغاقعا از این حس وحدت طلبی شما و سایت شما به وجد می آیم. امیدوارم همه مسؤلین اینطوری فکر کنند. البته مردم هم
جواب خوبی دادید.
واقعا از این حس وحدت طلبی شما و سایت شما به وجد می آیم. امیدوارم همه مسؤلین اینطوری فکر کنند. البته مردم هم
سلام
بعنوان یک میراث فرهنگی در آران برای مرمت خانه کر باسی ها چگونه باید پیگیری کرد؟