از بلندای بام حسینیه، غریو غمگینانه شیپور، کوچه به کوچه در فضای آبادی پیچیده است و این نوا، از حضور مشتاقان “نور” در دشت بلا-نینوا-خبر می دهد.
محرم امده است.وفق رسوم پیشین اهالی این شهر با سیه پوشی عزاخانه ها، یاد غربت شهیدان شاهد، به “عاشورا” را مویه کنان، اما غریبانه گرامی می دارند.
بر چارسوی دیوارهای بلند حسینیه ها، بیرق های یکدست سرخ و بر صحن ها، علم و کتل های سیاه برپاست و بر سینه ی هر بیرق و علم و کتل به خطی زیبا، نام شهیدان کربلا نقش بسته است.به دیگر سخن، سوگواری ها، سازمان تازه ای یافته و هر زن ومرد شهر تکلیفی مشخص، ساده اما بزرگ دارد.
خون تازه در رگ های اهالی محله های این شهر از پیر و جوان می جوشد و هر یک به نای و توان خویش عهده دار کاری کارستان.ده ها بیرق سرخ و سیاه، کوچک و بزرگ و نمادهایی دیگر از محرم و عاشورا فراهم آمده است.
محرم آمده است، روضه خوانی ها در حسینیه برپاست، آبرومندانه و بس با شکوه.
هرچند در زمینه نحوه تعیین مسیر های حرکت هیات های مذهبی، بحث و بررسی زیادی صورت نگرفته اما نقطه اشتراک ان ها این است که پیشاپیش هیات، چند راس اسب در حالی که با پارچه های رنگین تزیین شده و مشک های خشکی بر پهلوی آنها بسته شده بود، حرکت می کردند.
روی اسب ها نیز کودکانی که لبای و پیشانی بند سفید و قرمز داشتند، می نشستند که ماجرای اسارت کودکان در عاشورا را تداعی می کرد.
“چاووش خوانی” برنامه دیگری بود که در تاسوعا و عاشورا انجام می شد.چاوش خوان که بیرق سرخی بر دوش و سوار بر اسب بود، پیشاپیش هیات به حرکت در می آمد و قبل از رسیدن هیات به محل استقرار، ورود سینه زنان را خبر می داد.
سقا عنوانی است که به چند مشک به دوش اطلاق می شود.سقاها مشک پر از آب را بر دوش می گیرند و به آن دسته از کسانی که در مسیر هیات، احساس تشنگی می کنند،اب می رسانند.
کاه پاشی گویا از زمان پادشاهی آل بویه مرسوم شده است.یکی از سلاطین این سلسله که شیعی مذهب بوده،فرمان می دهد در محرم و عاشورا، زنان عزادار، مویه کنند و مردان نیز کاه و خاک بر سر ریزند.در چند هیات، این رسم تا سال ها ادامه داشت و یکی از اهالی محل، با چادر شب بزرگی پر از کاه، در کناری در مسیر هیات می ایستاد و بر سر سوگواران سینه زن، کاه می پاشیدند.این رسم سال ها بعد منسوخ شد.
خانه شیخ الاسلام
هیات با این تشکیلات از طریق چند کوچه و گذر به خانه شیخ الاسلام -از عالمان دینی-می رسد.این خانه،سر دری تنگ دارد و دارای حدود بیست پله کوچک و کوتاه است،اما جمعیت به هر طریقی که هست،خود را به صحن خانه می رساند و در چهارسوی حوض بزرگ مستقر می شود. آن عده ای هم ک نتوانسته اند وارد خانه شوند در کوچه می ایستند.
رفتن به خانه شیخ الاسلام مربوط به سال هایی است که شهر،جمعیت کنونی را نداشت،اما با افزایش جمعیت از رفتن به این خانه انصراف حاصل شد.توقف در خانه شیخ الاسلام، حدود نیم ساعت طول می کشید و جمعیت با همان زحمتی که از پله ها پایین رفته خود را به سطح کوچه می ریاند.
خانه شفایی
مقصد بعدی خانه شفایی -حکیم-است.هیات پس از عبور از کوچه دربند، زیربازارچه سر کوچه یخچال، حسینیه سرکوچه و کوچه ای باریک به خانه شفایی می رسد. این خانه نیز همانند خانه شیخ الاسلام دارای سر دری کوچک است، اما چون به جای پله های متعدد، دارای شیب تندی است، جمعیت آسان تر به صحن خانه می رسد.فضای خانه آنقدر نیست ک تمام جمعیت را در خود جا دهد، بدین سبب، نیمی از اعضای هیات در کوچه می مانند.سال ها بعد با افزایش جمعیت، به جای خانه شفایی، زیارت تازه که فضای بیشتری داشت، انتخاب شد.
خانه کاظمی
جمعیت از همان مسیری که به خانه شفایی آمده است، برمی گرددو با حرکت به محله بازار، به “خانه کاظمی”می رسد.وارد شدن به این خانه نیز چندان آسان نیست وهیات با ازدحام زیادی در صحن مستقر می شود.توقف در خانه کاظمی حدود سی دقیقه به طول می انجامد و هیات برای عزیمت به مقصد بعدی آماده می شود.خانه کاظمی از چهار سو، دارای ایوان است که به محل نشستن جمعیت تماشاگر از زن و مرد اختصاص دارد.در این خانه،همانند خانه های شیخ الاسلام و شفایی مراسم روضه خوانی بر پاست.سال ها بعد،هیات به جای خانه کاظمی، مراسم را در محوطه حسینیه و مسجد بازار که گسترش زیادی یافته، مستقر می شود.
خانه حاج عبد الله خان
هیات پس از خروج از خانه کاظمی، مسیر کوچه بازار تا خانه آقا میرزا احمد عاملی و مسجد را طی می کند. در مسجد قاضی به احترام آیت الله میرزا آقا احمد عاملی توقف کوتاهی دارد و با گذر از یک سر بالایی، هیات وارد کوچه معروف به سرکوچه دراز می شود.خانه حاج عبدالله خان در انتهای این کوچه واقع شده است.خانه حاج عبدالله خان آنقدر وسیع هست که تمام جمعیت را در خو راه دهد.
در این خانه نیز مراسم روضه خوانی برپاست و زنان و مردان زیادی در اتاق های متعدد و ایوان های آن، نشسته و مراسم سینه زنی هیات را تماشا می کنند.پس از وفات عبدالله خان، ورثه او با خرید چند ساختمان مجاور برفضای خانه افزودند، به طوری که هم اکنون و با وجود افزایش جمعیت،تمام هیات ها در آن جا می گیرد.
هیات ها پس از خروج از خانه حاج عبد الله خان به محله وشاد می روند و در حسینیه این محله نیز مراسمی هر چند کوتاه برگزار می کنند.
زیارت محمد هلال(ع)
جمعیت پس از خروج از خانه حاج عبد الله خان، با گذر از یک کوچه تنگ و میدان کوچک، وارد میدان بزرگ می شد و با طی مسیری شیب دار وارد صحن زیارت می شد.سر در زیارت و ساختمان قدیمی و زیبای آن برای همگان جلب توجه می کرد.
فضای صحن نیز آن چنان بود که بتواند تمام جمعیت را در خود جا دهد.این سردر و ساختمان قدیمی، سال ها بعد تخریب شد و سر در جدیدی ایجاد شد، ضمن آنکه بر فضای صحن افزوده شد.زیارت دارای حجره های چندی بود که زنان و مردان برای تماشای هیات بر بام های آن می نشستند، اما امروزه اثری از آن حجره و بام ها نیست و زنان عزادار درگوشه ای از صحن، روی زمین می نشینند و با عزاداران همنوا می شوند.
نویسنده : مرحوم محمد دهقانی آرانی
دیدگاهتان را بنویسید